هزاروسیصد اربعین

صد سال سیصد سال صدها قرن

داغ حسین هر سال پر دردست

یک اربعین دیگر آمد باز

پای پیاده غربت آوردست

هر آدم آزاد اندیشه

از هر نژادی رود می خیزد

دین یهود و اهل زرتشتی

بودا مسیحی اشک میریزد

از صورت ما خشک سالی رفت

در چشم ها گریه فراوان شد

خون خدا می ریخت روی خاک

اشک خدا بارید و باران شد

بستن طواف کعبه را اما

راه حرم تا کربلا باز است

هر اربعینی که رسد از راه

پیر و جوان شیعه سرباز است