بسم اللّه
3 May 2024

می رویم...

‎29 Nov 2016

 

پل، بهانه‌ای معلّق است

تا به اتّفاق هم از آن گذر کنیم

راه، پیش روست

تا من و تو بیشتر سفر کنیم

کوله‌پشتی من و تو در سفر پر از بهانه‌های عاشقانه است

انتخاب ما در این مسیر، پابرهنگی‌ست

ریگ‌های ناله‌خیز و خارهای تند و تیز

ردّ پای سرخ را به ارمغان می‌آورند

این‌چنین ادامه‌دادنی

خون‌بهای رفتن است!

زخم‌های ساده‌ای از این قبیل

                                وصله‌ی تن است!

پس ادامه می‌دهیم:

می‌رویم و می رویم

تا حقیقت مسیر برملا شود

کم، درنگ می‌کنیم

تا گلیمِ زبر جاده، نخ‌نما شود

ردّ پای سرخ‌مان

تار و پودِ فرش قرمزی شده که دستباف نیست

دار قالیِ مسافرانِ این دیار

لَنگِ نقشه و نخ و کلاف نیست

نقشه‌های دیگران اگر کشیدنی‌ست

نقشه‌های ما چشیدنی‌ست

طبق نقشه پیش می‌رویم:

راه، پیش روست

در سفر«صدای پای آب» هست

در کنار جاده، قوتِ راه هست

ـ گریه‌های شوقِ گاه‌گاه هست!ـ

می‌چشیم و می‌رویم...

ناگهان درنگ می‌کنیم

دشت‌های این حوالی آشناست

«خاطرات» نیمه‌جان، دوباره زنده می‌شوند:

ـ (واژه‌های شعر، سوی رودخانه‌ای گسیل می‌شود/ بحر شعر نو طویل می‌شود) تشنگی امان نمی‌دهد/ مشک‌های بغض‌کرده خالی‌اند/ جنگ‌ نابرابر و حماسه‌ای بزرگ.../ چند شیر و گلّه‌گلّه گرگ.../ تیغ‌های آخته/ خیمه‌های سوخته/ نیزه‌های خودفروخته/ کاروان خسته‌ی شتر/ در حصار وحشیان نان به نرخ روز خور!/ کاروان صبح زود، در مسیر شام/    با هزار ندبه و پیام ـ

دشت‌های این حوالی آشناست

سرزمین پیش رو، حیاط‌خلوتِ خداست

ما رسیده‌ایم...

این زمینِ کربلاست!

از چهل مقام و منزلی که راه آمدیم

چلّه‌چلّه اشک ریختیم

ردّ پا شدیم، نقطه‌چین شدیم...

مثل فرش قرمزی که بافتیم

لایق غبار«اربعین» شدیم!


Details
general.info-qr
Titleمی رویم...
Authorسید مهدی موسوی
Post on1395/09/09
general.info-tags #طریق_الحسین #پیاده_روی_اربعین

Comments