بسم اللّه
12 May 2024

ابتدای بیداری

‎15 Jan 2016

دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است

دوباره حال همه عاشقان تماشایی است

که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است

سفر حکایت یک اتفاق رویایی است

ببند بار سفر را که یار نزدیک است

طلوع صبح شب انتظار نزدیک است

 

ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند

کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند

چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند

غریب، از نفس افتاده، خسته می‌آیند

که باز بعد چهل شب، کنار او باشند

شبیه حضرت زینب کنار او باشند

 

تمام پشت سر جابر ابن عبدلله

چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه

از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه

هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله

هنوز خون تو در باور زمان جاری است

قسم به نور، که این ابتدای بیداری است

 

دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم

دلی که دست خودم نیست می‌شود کم کم

در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم

اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-

«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت

پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»


Details
general.info-qr
Titleابتدای بیداری
Authorمحمد غفاری
Post on1394/10/25
general.info-tags #پیاده_روی_اربعین

Comments