زواری و پاسبانی حرم
25 Dec 2015
((زواری و پاسبانی حرم))
پای بی کفش به پابوس شما می آیم اهل ایرانم و سوی کربلا می آیم
پرم از عشق تو از خویش رها می آیم با همین چشم تر و بی سر و پا می آیم
خوردم از نذر تو آقا نمک گیر شدم
از غم بی کسی مهدی تو پیر شدم
بشکنم پیش تو دستی که درازی کرده است با رگ غیرت شیعه ی تو بازی کرده است
مفسده کرده ز دین خرافه سازی کرده است راه خود را به یهودیان موازی کرده است
پاسبان حرمم بوی وطن با من هست
مرگ بازیچه ی ماهاست کفن با من هست
آمدم پای پیاده به زیارتگاهت بطلب تا بدهم جان خودم خودم در راهت
افتخارست به سربازی ثاراللهت من و سرمستی و سر بازی در درگاهت
در رهت گام به گام من اگر مین باشد
باز زواری تو دینم و آیین باشد
آمدم تا بدن از خاک رهت بو گیرد آمدم خُلق من آیین تو را خو گیرد
آمدم سمت دل از جاذبه ات سو گیرد آمدم درد من از دست تو دارو گیرد
گنبد زرد تو پیداست، سلام آقا جان
اربعین شورش عظماست، سلام آقا جان
general.info-qr | |
Title | زواری و پاسبانی حرم |
Author | علیرضا رشنو |
Post on | 1394/10/04 |
general.info-tags |
Comments