ما رایت الا جمیلا ...
13 Jan 2016
همه ی آنچه در آن رزم
همه ی آنچه در آن روز
دیدم
مگر جز زیبایی بود ؟
جز عشق ؟
جزانفجار نور ...؟
ای چشمهای کور
پنداشتید
عشق را اگر به مسلخ ببرید
پیروزید ؟
هنگامه ی قتال خون و شمشیر
آن ظهر عطشناک
آن شام خون آلود
وقتی بر مناره های منیر
سرهای دلیر
می درخشیدند
ستاره ها گوش سپرده بودند
و خورشید قاری شده بود
آن وقت که
کودکانی
بر بال ملائک می دویدند
- به گمان شما برخاک –
و در آغوش خدا می رفتند
- به زعم شما به اسارت –
خون بود که ظفر یافت
و من
که وارث داغ های ناب ام
عروج نبی
پرواز کوثر
رستگاری پدر
و پاره های جگر برادر
اینک
از پس سال ها
ماندگارترین قیام تاریخ را
بشکوه ترین رویارویی عشق و نفرت را
ناهمگون ترین ستیزه ی حق و باطل را
همه را
همه ی آنچه در این رزم
همه ی آنچه در این روز
دیدم
جز زیبایی نبود
general.info-qr | |
العنوان | ما رایت الا جمیلا ... |
المؤلف | رضا محمدصالحی |
المشارکة فی | 1394/10/23 |
general.info-tags |
ألآراء