کوله بار
20 Jan 2017
بر روی دوش خستگی هایم سوارم
برشانه هایم تکیه داده کوله بارم
وقتی بلاتکلیف چشمان تو هستم
راهی به جز راهی شدن دارم؟ ندارم
یک یک عمود جاده رنگ روضه دارد
تا کربلا زخم تنت را می شمارم
با هر قدم می روید اینجا مصرعی ناب
ابیات خاکی را به خاطر می سپارم
بایک طبق اخلاص می آید جوانی
از وصله ی دشداشه او شرمسارم
این خاک،رنگ از خون گرفته کاش می شد
پای تمام نخل ها مرهم بکارم
این ازدحام شهر،خلوتگاه راز است
من هم دلم را با تو تنها می گذارم
از راه برمی گردم اما از تو هرگز
از اربعین تا اربعین چشم انتظارم
معلومات الاثر
general.info-qr | |
العنوان | کوله بار |
المؤلف | عباس همتی |
المشارکة فی | 1395/11/01 |
general.info-tags | #اربعین_95 |
ألآراء