ظرفیت های تمدنی اربعین
پناهیان: چه کسی میتواند بگوید که تجمع اربعین، علامت نزدیک شدن ظهور نیست؟/ چرا ثواب زیارت حسین(ع) با ثواب شهادت مقایسه شده؟/ مهمترین کارکرد شهادت، ایجاد امنیت و اقتدار برای امت اسلامی است/ تا وقتی «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» نباشد سایر عوامل سعادت یک ملت، کارآیی ندارند/ اجتماع قلوب در کنار کربلای امام حسین(ع) عامل سعادت این ملت است/ اربعین موقع جمعآوری پول برای حل مشکلاتِ دیگر مملکت نیست!
حجت الاسلام پناهیان در همایش ملی ظرفیتهای تمدنی اربعین که در محل حوزۀ هنری برگزار شد به تبین آثار تمدنی زیارت اربعین و نقش آن در سعادت یک ملت پرداخت. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
روایت «زیارت اربعین» مثل جرقهای بود که به انبار انرژیهای متراکم مؤمنین اصابت کرد
- شما در باب اهمیت زیارت امام حسین(ع) روایات زیادی را از ائمۀ هدی(ع) شنیدهاید. در میان همۀ این روایتها که انرژی متراکمی را در امت اسلامی ایجاد میکنند، روایت زیارت اربعین(عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ...وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ؛ تهذیبالاحکام/6/52) مانند جرقهای بود که گویی به یک انباری از این انرژیهای متراکم اصابت کرد و در زمانی که مؤمنینِ راه حسین(ع) قدرت دفاع از خودشان را دارند، منجر به تجلی زیارت اربعین شد.
- برای اینکه آن انبار مهمات یا آن انرژی متراکم برآمده از روایات و سفارشات اولیاء خدا برای زیارت امام حسین(ع) را بهتر بشناسیم، بنده دو روایت از میان این روایات را برای شما قرائت میکنم. شاید اگر این روایت سالهای پیش بیان میشد، یکمقدار مبالغهآمیز تلقی میشد. ولی الان باتوجه به اینکه زیارت اربعین دیگر نیازی به تبلیغات ندارد و قدرت حماسۀ اربعین، آثار بابرکت خودش را به نمایش گذاشته، دیگر کسی تصور نمیکند که این روایات را در باب تبلیغ اربعین یا تحریک مردم به حضور در پیادهروی اربعین یا حتی برای تبلیغ کردن زیارت امام حسین(ع) قرائت میکنیم.
- امام صادق(ع) میفرماید: «زیارت امام حسین(ع) بافضیلتترین عملی است که انسان میتواند انجام دهد؛إِنَّ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ ع أَفْضَلُ مَا یَکُونُ مِنَ الْأَعْمَال»(کاملالزیارات/147) و در روایات دیگری این مضمون آمده است که بالای هر کار خوبی، یک کار خوبی هست، تا زمانی که فرد در راه خدا بهشهادت برسد(فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ کافی/2/348) حالا این سؤال پیش میآید که فضیلت زیارت امام حسین(ع) بالاتر است یا شهادت؟
- امام صادق(ع) میفرماید: «وقتی زائر به زیارت حسین(ع) پرداخت، هنگام بازگشت، هیچ گناهی بر او باقی نمیمانَد، و او به مقامی میرسد که کسی که در راه خدا به خون خود آغشته شده، به آن مقام نمیرسد؛ َیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْبٌ وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(کاملالزیارات/298) پس طبق این روایت، کسی که به زیارت امام حسین(ع) برود، میتواند به مقامی برسد که شهید در راه خدا نمیتواند به آن مقام برسد؛ این ظرفیت معنوی زیارت امام حسین(ع) است.
- امام باقر(ع) میفرماید: «اگر مردم میدانستند که در زیارت امام حسین(ع) چه فضیلتها و ارزشهایی هست، از شوق، جان میدادند و از شدت حسرت(از اینکه به زیارت نرفتهاند) قالب تهی میکردند؛ لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ»(کاملالزیارات/142) از حضرت پرسیدند: در این زیارت چه فضیلتهایی هست؟ حضرت فرمود: «کسی که با شوق به زیارت حسین(ع) برود، هزار حجِ قبولشده و هزار عمرۀ پرارزش را برایش مینویسند و اجر هزار شهید از شهدای بدر را برایش مینویسند؛ مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»(همان) شما میدانید که تعداد شهدای بدر بسیار کم است؛ ولی اجرشان خیلی بالاست، چون در ایمان به رسول خدا(ص) سبقت گرفته بودند و در اوج غربت اسلام، به دفاع از اسلام پرداخته بودند.
- امام صادق(ع) میفرماید: «برای شما که پیاده به سمت کربلا میروید، هر قدمی که برمیدارید و میگذارید، بابت هر قدم، ثواب یک شهید که در راه خدا به خون خود آغشته شده، عنایت خواهد شد؛ فَلَکَ بِکُلِّ قَدَمٍ رَفَعْتَهَا أَوْ وَضَعْتَهَا کَثَوَابِ الْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(کاملالزیارات/207)
- حالا چرا باید ثواب زیارت امام حسین(ع) با ثواب شهادت، مقایسه شود؟ این موضوع، خیلی قابل تأمل است. نباید از کنار چنین روایاتی ساده عبور کرد.
- مهمترین کارکرد اجتماعی شهادت، ایجاد امنیت برای امت اسلامی و ایجاد اقتدار برای جامعۀ دینی است. از سوی دیگر، حضرت امام(ره) میفرماید: «انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا...این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند... این جنبۀ سیاسی این مجالس بالاتر از همۀ جنبههای دیگری که هست. بیخود نمیگویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورتِ گریه کردن به خودش بگیرد اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دیدِ الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند»(صحیفه امام/13/323)
- همچنین حضرت امام میفرماید: «همین گریههاست که کارها را پیش برده، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکند»(همان، ص328) طبق فرمایش امام، یکپارچگی ملتها، جلوی آسیب دیدن آنها را میگیرد و این یکپارچگی را هیچکسی مثل امام حسین(ع) نمیتواند ایجاد کند.
- حضرت امام در جای دیگری میفرماید: «این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصۀ کربلا هست، این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا. و بزرگترین امر روانی است در دنیا. تمام قلوب با هم متحد میشوند. اگر خوب راهش ببریم، ما برای این هماهنگی پیروز هستیم. و قدر اینرا باید بدانیم»(صحیفه امام/11/99) حضرت امام(ره) ظرفیت عزاداری امام حسین(ع) را بهخوبی میدیدند. آن وقتی امام میفرماید «این اجتماعات، بزرگترین امر سیاسی در دنیاست» هنوز خبری از این تظاهرات 20 میلیونی اربعین نبود، و امام، این صدها میلیون غذایی که بین زائرین اربعین توزیع میشود را ندیده بودند.
- ما هر کاری بخواهیم انجام دهیم، نیاز به قدرت داریم؛ نیاز به اقتدار امت اسلامی داریم. امت اسلامی قبل از اینکه بخواهد فرهنگسازی کند، نیاز به اقتدار دارد، قبل از اینکه بخواهد اقتصاد خودش را سامان دهد، نیاز به اقتدار دارد، قبل از اینکه بخواهد تمدنِ عظیمی را پیریزی کند، نیاز به اقتدار دارد، نمیشود این امت در اوج ضعف بنشیند و برای یک تمدن عظیم، اندیشه کند یا بخواهد مقدمات یک تمدن عظیم را فراهم کند.
- امت اسلامی برای نفَس کشیدن خودش نیاز به اقتدار و امنیت دارد، و شما الان در این منطقه مشاهده میکنید که چه وضعیتی وجود دارد!
- خُب امت اسلامی این اقتدار و امنیت را از کجا باید بهدست بیاورد؟ بهترین نوع اقتدار و اساساً اقتدار پایدار، جز با حضور مردم؛ آنهم با قلبهای متحد، تحقق پیدا نمیکند. حکومتها هرچقدر هم مقتدر باشند، بدون مردم برای تأمین امنیت، کاری از پیش نمیبرند؛ چه امنیت داخلی و چه امنیت خارجی(لبِ مرزها) بدون مردم امکان ندارد. و مردم هم اگر بخواهند وارد صحنه شوند، بدون اتحاد قلبی امکان ندارد.
- این مطلب را حضرت ولی عصر(عج) بسیار حکیمانه بیان فرمودهاند و برای ظهور خودشان، چنین مقدمهای را لازم دانستهاند. حضرت میفرماید: «اگر شیعیان ما-که خدا آنها را بر طاعت خودش موفق بدارد- با هم جمع شوند و قلبهایشان را با هم متحد کنند برای اینکه آن عهدی که با ما دارند وفا کنند، دیگر مژدۀ ملاقات ما به تأخیر نخواهد افتاد و دیدار ما برای آنها سرعت خواهد گرفت؛ لَوْ أَنَ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا»(احتجاج/2/499)
- چه کسی میتواند بگوید که تجمع اربعین، علامت نزدیک شدن ظهور نیست؟ چه کسی میتواند چنین تصور کند؟ خداوند از ما انتظار فراوان ندارد؛ البته ما کاستیهای فراوانی داریم که باید درست کنیم ولی خدا خودش باید کمک کند. اما شرط کمک خدا چیست؟ شرط اینکه خدا کارهای ما را سامان دهد و مساعدت خدا به ما برسد چیست؟ شرطش این است که ما بتوانیم این «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» را برای وفای به آن عهد، انجام دهیم، و شما در اربعین دقیقاً همین را میبینید.
- تجمع مردم در اربعین با تجمع مردم در مترو فرق میکند! آنجا همه یکدل هستند، همه یکچیز میخواهند. هر کدام از آنها نمیخواهد منفعتی برای خودش بگیرد و برود. همه برای یک نفر و یک جریان، در آنجا جمع میشوند. در زیارت اربعین میگویند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ»(تهذیبالاحکام/6/114) یعنی نصرت و یاری من برای شما آماده است.
- شما راههای سعادت یک ملت، راههای سعادت ملتها و کلِ بشریت را-بهطور مختصر- بشمارید؛ مثلاً اینکه نخبگان ملت باید افراد فهیمی باشند و طالب سعادت مردم باشند. یا اینکه نخبگان باید اهل اقدام باشند و انگیزۀ نجات امت خودشان را داشته باشند. تودۀ مردم هم باید بفهمند و انگیزۀ اقدام داشته باشند. تودۀ مردم-جدای از فهم- باید از فرهنگ بالایی هم برخوردار باشند تا این فرهنگ صحیح، انگیزۀ عمل را در مردم ایجاد کند و آنرا هدایت کند.
- علاوه بر موارد فوق، «برنامۀ خوب» هم لازم است. یک برنامۀ خوب اگر نباشد، نخبگان و تودهها، هر دو درجا خواهند زد و به موفقیت نخواهند رسید. علاوه بر اینها، موقعیت مناسب هم باید فراهم باشد، امکانات لازم هم باید باشد. علاوه بر اینها شما میتوانید عوامل دیگری را هم بهعنوان عوامل تضمینکنندۀ سعادت یک ملت، برشمرید.
- همۀ عوامل فوق هم اگر باشد، تا وقتی «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» نباشد، آیا این عوامل کارآیی دارند؟! چرا ما هزاران حرف خوب را با هم یکسان میدانیم و برتری یک حرف خوب را نسبت به حرفهای خوب دیگر، درنظر نمیگیریم؟ چرا ملتها را در میان حرفهای خوبِ متعدد، سرگردان میکنیم تا از همۀ حرفهای خوب، دلزده بشوند؟
- مهمترین عاملی که یک ملت را بدبخت میکند و به خاک سیاه مینشاند، راههای باطلی که آنها طی میکنند، نیست، بلکه فراوانی سخنان حقی است که مردم ترجیح این سخنان حق را بر یکدیگر، تشخیص ندهند.
- سمّ مهلک برای یک انسان و یک جامعه این است که برتری دو خیر، یا برتری دو حق نسبت به همدیگر تشخیص داده نشود. کمااینکه در روایت فرمود: «لَیْسَ الْعَاقِلُ مَنْ یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَلَکِنَّ الْعَاقِلَ مَنْ یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّیْن» (میزانالحکمه/ح ١٣٦٠٢)
- آنچیزی که دارد موجب بدبختی افراد در جامعۀ ما میشود و موجب بدبختی یک جامعه میشود و در جامعۀ ما موجب آسیبهای فراوان شده، حرف غلط نیست، بلکه عدم تشخیص برتری یک حرف صحیح بر حرف صحیح دیگری است که از نظر رتبه و ارزش، ذیل آن قرار میگیرد. اما بنده همین الان اگر بخواهم-برای مطلب فوق- مثالی بزنم، حتماً هجمههای فراوانی از این سوی و آنسوی، از جانب کسانی که اهل تشخیص اولویتها نیستند، آغاز خواهد شد.
- من از شما سؤال میکنم: در بین عوامل سعادت یک ملت، کدامیک از عوامل کلیدیتر هستند؟ کدامیک از عوامل را به سختی میشود فراهم کرد؟ کدامیک از عوامل، عامل فراهم آوردنِ دیگر عوامل است؟ همانطور که امام زمان(ع) فرمود؛ آن عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است. این عامل مهمتر از دیگر عوامل است؛ آورندۀ دیگر عوامل است، تقویتکنندۀ دیگر عوامل است، مؤثر قراردهندۀ دیگر عوامل است، و دیگر عوامل، بدون این عامل، کارآیی ندارند، و هیچ عامل دیگری، کارآیی این عامل را ندارد. و البته این عامل به سختی میتواند بهدست بیاید.
- شما این عامل را به این سادگی نمیتوانید در بین نمازخوانهای یک مسجد پیدا کنید؛ «اجتماع قلوب» بهواسطۀ نماز خواندن، به این سهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» بهواسطۀ قرآن خواندنِ یک گروه در کنار یکدیگر بهسهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزار او محل اجتماع دلها باشد و زیارتنامهای که در اوج آن بگویند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ من برای کمک کردن به شما آمادهام» در این صورت است که «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ» تحقق پیدا میکند.
- اگر ما این موضوع را جدی میگرفتیم، و مسئولین فرهنگی و اقتصادی جامعه-و مسئولین جامعه در ابعاد مختلف- این عامل را جدی میگرفتند، الان مسیر راه آهن را در سه چهار شاخه، بین ایران و عراق، هموار کرده بودند، و مسیر رفت و آمد پیادۀ مردم برای میعادگاه اربعین را در اطراف کربلا، در دهها جادۀ مخصوص پیادهروی، هموار کرده بودند، که چرا میلیونها نفر از ایران اسلامی بهسهولت در این سفر نروند و نیایند؟ مگر این سفر، یک سفر توریستی است؟!
- بسیاری از نخبگان و مسئولین جامعۀ ما این حرف را شوخی میگیرند که اجتماع قلوب، در کنار کربلای امام حسین(ع)-که جای دیگری به این سهولت قابل تحقق نیست- عامل سعادت این ملت در همۀ ابعاد است. ولی این حرف را شوخی میگیرند!
- به شما اطمینان میدهم که بسیاری از نخبگان ما، به قدر کافی دربارۀ همین احادیث-که پاداش زائر حسین(ع) را در حد شهادت اعلام میفرماید- ذرهای اندیشه نکردهاند، و یا اگر اندیشیدهاند، اندیشۀ آنها به جایی نرسیده است. اینها را شوخی میپندارند! البته همه احترام ائمۀ هدی(ع) را حفظ میکنند، ولی اگر بسیاری از این افراد، مقابل این کلام امام صادق(ع) مینشستند، حتماً جزء استهزاءکنندگان اولیاء خدا قرار میگرفتند! چه کسانی اولیاء خدا را مسخره میکنند؟ کسانی که عقلشان به عمق کلام اولیاء خدا نمیرسد، لذا مسخره میکنند.
- من از مسئولین جامعه، از نخبگان و کسانی که کار در دستشان هست، تقاضا میکنم که از خودشان سؤال کنند: آیا این اجرهای معنوی بسیار بالایی که برای زیارت امام حسین(ع) و برای پیاده رفتن به این زیارت-در روایات-بیان شده را باور میکنند یا نه؟ اگر باور میکنند، بگویند که وقتی اجری معادل اجر شهادت برای هر قدم زائر پیادۀ کربلا گذاشتهاند، این چه تأثیری در سرنوشت یک ملت دارد؟ اگر اینرا میدانند، امکانات بیشتری برای رفتن مردم به این زیارت، فراهم کنند.
- اربعین موقع جمعآوری پول برای حل مشکلاتِ دیگر مملکت نیست. مسئولین نباید اربعین را فرصتی تلقی کنند برای اینکه بهطور مستقیم بخواهند عوارضی دریافت کنند؛ برای حل دیگر مشکلات! اربعین زمانی است که دولت و دلتمردان، اگر دانایی بهخرج بدهند، باید برای حضور مردم یارانه پرداخت کنند. بگذارند مردم، در این سفر سادهتر از هر سفر دیگری، حضور پیدا کنند. نور و معرفت و برکت، از این سفر به ارمغان بیاورند و-در نتیجۀ آن- هزاران گرفتاری دیگر، در مملکت برطرف شود.
- آیا واقعاً زیارت اربعین، با حضور میلیونی مردم، گرفتاریهای دیگر را برطرف میکند؟ اگر برطرف نمیکند، چرا ائمۀ هدی(ع) اجری معادل اجر شهادت برای هر قدمِ آن، اعلام کردهاند؟ آیا اینها جای اندیشیدن ندارد؟
- فکر میکنم ما هنوز نیاز داریم به اینکه دربارۀ امام حسین(ع) و آثار شهادت او و محبت به او و زیارت مرقد منوّر او، اندیشه کنیم. بنده یک زمان و مکانی را به اندیشمندان جامعه پیشنهاد میکنم که دربارۀ این موضوع بیندیشند؛ در سه روز پیادهروی به سوی کربلا، فرصت اندیشیدن در اینباره هست. این مکان، بهترین مکان برای اندیشیدن است. در میان نالهها و شورِ زائرین، در مسیر پیادهروی اربعین، بهترین فرصتها برای اندیشیدن پدید میآید که در هیچجای دیگری، اینهمه تعقل و تفکر، امکانپذیر نیست.
- ما متدینین، گاهی به معجزه هم معتقدیم؛ معجزات زیادی در اطراف ما رخ میدهد، مثل معجزهای که در دلهای تک تک ما-در جریان سوگواری و عزادار بودن برای امام حسین(ع)- اتفاق افتاده است که دیدن و درک این معجزهها نیاز به اندیشه دارد. ممکن است فکر کنید که خیلی از معجزهها برای عوام است؛ بله در قدیم، خیلی از معجزهها برای عوام بود؛ مثل زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی(ع). اما معجزات دین ما برای خواص و اهل اندیشه است. مثلاً اگر کسی اهل اندیشه نباشد، فرق بین قرآن و دیوان حافظ و مولوی را چطور میخواهد بفهمد؟! او میگوید: همۀ اینها حرفهای خوبی زدهاند!
- درک برخی از معجزهها، کارِ هوشمندان جامعه است. متاثر شدن از برخی معجزهها، نیاز به تفکر و تعقل دارد، و بزرگترین معجزهای که الان در دین ما وجود دارد، معجزۀ قلبهایی است که متأثر از حماسۀ عاشورا هستند؛ آنهم بعد از 1400 سال! اگر پدری بخواهد برای دختر سهسالۀ خودش گریه کند و خدا به این پدر، عمر حضرت نوح را بدهد، بعد از چند سال اشک او-برای فرزندش- خشک خواهد شد و بیشتر نمیتواند گریه کند.
- این مردمی که نه هیچکدام پدر یا برادر یا خواهر امام حسین(ع) بودهاند، چرا دست از گریه کردن برای او بر نمیدارند و دست خودشان هم نیست؟ آیا این معجزه نیست؟ ما اگر در کنار حضرت موسی(ع) بودیم و او با عصای خودش رود نیل را میشکافت، میگفتیم: یک معجزۀ الهی دیدهایم! ولی آیا رود نیل مهمتر است یا قلب آدمها؟ امام صادق(ع) میفرماید: کوهها راحتتر جابهجا میشوند تا قلب انسان(إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ؛ تحفالعقول/358)
- الان شما در معرض دیدن چیزی بالاتر از شکافته شدن رود نیل هستید. این معجزهها خرافات نیست. از اندیشمندان عالم بپرسید: «چگونه اینطوری شده؟» هیچ اندیشمندی نمیتواند بگوید: «با تبلیغات اینطوری شده است!» خُب اگر با تبلیغات اینطوری شده، چرا آنهایی که تمام ابزار تبلیغات در دستشان هست، نمیتوانند یک نمونهای مشابه این درست کنند؟ آیا میتوانند تبلیغات کنند و مردم را برای موضوع دیگری اینطور بگریانند؟!
- اگر این مردم را فریب دادهاند که به پیادهروی اربعین رفتهاند، خُب شما گروه دیگری را-در جای دیگری از دنیا- فریب دهید و ببرید، شما که اگر بتوانید حتماً اینکار را انجام میدهید! اگر این مردم فریب خوردهاند و به اجر اُخروی-بهصورت خرافی- امیدوار شدهاند و آمدهاند صدها میلیون غذای زائران را تأمین میکنند، خُب شما هم در یک مکتب و مسلک دیگری، مردم را فریب دهید که بیایند و مثلاً دهها میلیون غذا بدهند و اشک بریزند و از عزاداران منّت بکشند که غذای آنها را تناول کنند!
- شما که با «الله اکبر» گفتن، چنین تروریستهایی در منطقه درست کردهاید، اگر میتوانید این کار را هم انجام دهید و مردم را بفریبید و آنها را عاشقانه دورِ مزار یک کسی، جمع کنید! ولی اینکار واقعاً در جای دیگر، شدنی نیست! اینجاست که این معجزۀ بزرگ دین ما در بخش عترت، خودش را نشان میدهد؛ همانطوری که قرآن معجزه است، در بخش عترت هم امام حسین(ع) معجزۀ بزرگ است.
فضیلت زیارت امام حسین(ع) بالاتر است یا شهادت؟/ امام صادق(ع): زائر حسین(ع) میتواند به مقامی برسد که شهید راه خدا نمیتواند به آن مقام برسد
امام باقر(ع): کسی که با شوق به زیارت حسین(ع) برود، اجر هزار شهید از شهدای بدر را برایش مینویسند
چرا در روایات، ثواب زیارت حسین(ع) با ثواب شهادت مقایسه شده؟/ مهمترین کارکرد اجتماعی شهادت، ایجاد امنیت و اقتدار برای امت اسلامی است
امام(ره): یکپارچگی ملتها، جلوی آسیبپذیری آنها را میگیرد/ این یکپارچگی را هیچکسی مثل حسین(ع) نمیتواند ایجاد کند
امت اسلامی برای نفَس کشیدن خودش نیاز به اقتدار و امنیت دارد
«اقتدار پایدار» جز با حضور مردم؛ آنهم با قلبهای متحد، تحقق پیدا نمیکند
چه کسی میتواند بگوید که تجمع اربعین، علامت نزدیک شدن ظهور نیست؟
راههای سعادت ملتها چیست؟
تا وقتی «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» نباشد سایر عوامل سعادت یک ملت، کارآیی ندارند
سمّ مهلک برای یک انسان یا جامعه عدم تشخیص برتری یک خیر بر یک خیر دیگر است
عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است/ «اجتماع قلوب» را بهسختی میتوان بهدست آورد
«اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزارش محل اجتماع دلها باشد
اجتماع قلوب در کنار کربلای حسین(ع) عامل سعادت این ملت است/ بسیاری از نخبگان و مسئولین جامعۀ ما این حرف را شوخی میگیرند
آیا مسئولان اجرهای معنوی ویژۀ زیارت حسین(ع) را باور میکنند؟/ این اجرها چه تأثیری در سرنوشت یک ملت دارد؟
اربعین موقع جمعآوری پول برای حل مشکلاتِ دیگر مملکت نیست!/ برکات این سفر هزاران گرفتاری دیگر را حل میکند
یک زمان و مکان را به اندیشمندان جامعه پیشنهاد میکنم تا دربارۀ آثار محبت و زیارت حسین(ع) بیندیشند
درک برخی از معجزهها، نیاز به اندیشه دارد/ معجزات دین ما برای خواص و اهل اندیشه است/ الان بزرگترین معجزه، معجزۀ قلبهایی است که متأثر از حماسۀ عاشورا هستند
هیچ اندیشمندی نمیتواند بگوید: این مردم را فریب دادهاند که به پیادهروی اربعین میروند!
همانطور که قرآن معجزه است، در بخش عترت هم امام حسین(ع) معجزه است
...............
برگرفته از "بیان معنوی"
ألآراء