خجالت ها
3 Jan 2017
من آن مورم که بی تحفه، به راهت می گذارم پا
عجب موری،عجب باری،که دیگر او ندارد نا
که بردارد ،که بگذارد، تمام سیئاتش او
ولی لنگان و لنگان می کشد بارش،به هر صحرا
خدایش خوب می داند که او شد بنده ی شیطان
ولی ذکرش شده لعنت گه ابن سعد و گه شمرا
به خود آمد ،خودش را در بهشت ارض می بیند
من و شمس و قمر در آسمان هاییم یا اینجا
شدست آن شارع العباس راهی تا بهشتش هم
مبادا گم کند راهش مبادا ای خداوندا
هر آنچه توشه آوردم،شده یک قطره ی اشکی
خداوندا بکن مشکی، بکن رودی، بکن دریا
همینکه عمر بی ارزش،شد از لطف تو با ارزش
فقط یک چیز می خواهم،شفاعت حضرت زهرا
مبادا آخر عمرم، ببینم این شده توشه
خجالت ها،خجالت ها،خجالت ها،خجالت ها
معلومات الاثر
general.info-qr | |
العنوان | خجالت ها |
المؤلف | سید رضا میرهاشمی |
المشارکة فی | 1395/10/14 |
general.info-tags | #طریق_الحسین #پیاده_روی_اربعین #اربعین_95 |
ألآراء