سبزترين خواب زمان

قومي كه شكستند قدِ سروِ پدر  را

آخر به سرِ نيزه كشاندند پسر را

با كودك شش ماهه نپرسيد چه كردند!

با خون شقايق بنويسيد خبر را

اين فتنه همان كينه ي پنهان غدير است¹    

هفتاد و دو شمشير ببنديد كمر را

در كوفه فرو ريخت اگر آينه در چاه

تا دجله كشانده ست زمين خون جگر را

با نام علي رفت به ميدان پسري كه            

اين گونه سرِ نيزه برافراشته سر را

بر گُرده ي خورشيد پسر بود و پدر نيز²     

هم شانه ي او برده به بتخانه تبر را

اي سرخ تر از سرخ تر از سرخ تر از سرخ   

محراب نديده ست چنين سرخ سحر را

عطر تو دميده ست بر اين خاك عجب نيست³

امروز برآورده زمين، سرخ، ثمر را

عهدي ست ميان تو و فرزند؟ كه بستيد،⁴    

با سجده اي از عشق چنين بار سفر را

او نيز قسم خورده كه مانند تو باشد           

هم بازي طفلي كه نديده ست پدر را ⁵

در سيل حوادث كه چو كشتي نجاتيد       

بايد كه فراموش كنم بيم خطر را

وقتي كه پدر سبزترين خواب زمان است

با نام گل سرخ بخوانيم پسر را

يك عمر در اندوه تو بايد بپذيرد

مجنون تو آوارگي كوه و كمر را

1- آنان كه خشم خود در  غدير پنهان كردند در عاشورا آشكار كردند.

2- وقتي پيامبر(ص) به سجده مي رفت امام حسين (ع) بر پشت او می نشست.

3- حضرت علي(ع) در راه صفين از كربلا گذشته است.

4- امام حسين (ع) و امام علي(ع) هر دو لحظه ي شهادت در نماز بودند.

5- امام حسين (ع) نيز مانند پدرش هم بازي و هم سفره ي كودكان و يتيمان مي شد.