سه شعر محضرتان
20 Dec 2016
سه شعر خدمتتان
اولين شعر
يك غزل خدمت همسر امام حسين حضرت رباب سلام الله عليها
تقديم به همسر خورشيد حضرت رباب س
مثل اسپندم، دل من روي پايش بند نيست
شرح حالت را كه خواندم آنچه مي گفتند،نيست...
از تبار آفتابي و درخشيدي رباب
نور جز با نور هرگز قابل پيوند نيست
مثل زینب محو بودی در حسین بن علی
مثل زینب در دلت اصلا غم فرزند نیست
اي پر قنداقه طفلت شفيع محشرم
جز پر قنداقه اصغر مرا سوگند نيست
طعم شيرين نگاه كودكت شش ماه بود
درغريبي مادري هرگز به تو مانند نيست
با دو چشم خیس گل را داد دست باغبان
لحظه اي مثل زماني كه از او دل كند نيست
دست هايت در تكان و لايي لايي بر لبت
با خودت گفتي كه من هستم... علي هرچند نيست
چند وقتي ميشود چشمت نديده سايه را
چند وقتي مي شود روي لبت لبخند نيست
محمدسجادعادلي
غزل دوم مناجات با امام حسين عليه السلام
ز درگاه كريمان بر نمي دارم نگاهم را
به اين هستي نخواهم داد يك مويي ز شاهم را
سلامت می کنم در اولین ساعات هر روزم
كه نوراني كنم با هر سلامي صبحگاهم را
در اعمالم به جز عصیان ندارم توشه ي راهي
ولی تو چشم می پوشی نمی بینی گناهم را
دو چشمان تر و آه دل و قلبی سراسر عشق
زمان روضه آوردم هميشه اين سپاهم را
چه عشقي و چه معشوقي، هميشه تو كريمانه
خريدی اين ارادت هاي حتي گاه گاهم را
چشانده شور عشقت را چه شيرين بردلم مادر
به دستش بوسه خواهم زد به تو انداخت راهم را
خودت هم خوب مي دانی كه من بی روضه میمیرم
اگر مرگ مرا خواهی بگیر این اشك و آهم را
اگر چيزي ز من خواهي بگيري هم بگير آقا
ولي از من نگير اين روضه هاي قتلگاهم را
شعر سوم يك رباعي
در سينه ي هر كسي وطن مي سازد
از لال هم استاد سخن مي سازد
گر كوه به محضر شريفش برسد
از سنگ " حسين" سينه زن مي سازد
ياعلي مدد
general.info-qr | |
العنوان | سه شعر محضرتان |
المؤلف | محمد سجاد عادلي |
المشارکة فی | 1395/09/30 |
general.info-tags | #طریق_الحسین |
ألآراء