ستاره اصغر
30 Nov 2016
شعر4
... جوشن قنداقه بسته، با پدر آمد
تير كه از چله ي كمان به در آمد
گريه ي سرباز شيرخواره سرآمد
پرسش سرخ "حسين" و جان "رباب" ست
تشنگي اش را چرا سه شعبه جواب ست؟
سينه ي پر شير اگر رباب ندارد
خيمه اگر قطره اي هم آب ندارد
رشته ي اين قصه پيچ و تاب ندارد
تير سه سرزهرآبديده مهياست
حرمله آنسو كمان كشيده مهياست
سينه ي بابا و چشم هاي عمو را...
گفت ونشان داد تير آخر او را...
او كه نشان رفته نازكاي گلو را...
او كه دو چشم از رباب يكسره تر كرد
خون پسر را حناي دست پدر كرد
ولوله ي لشكر و چكاچك شمشير
همهمه ي نيزه ها و دمدمه ي تير
خيل شغالان و شيرخواره ي بي شير
سوره ي شش آيه و كتاب سپيده
خون شتك خورده و گلوي دريده
تشنگي و دشت سنگ و خاره ي خالي
خيمه و سقا و گاهواره ي خالي
علقمه و مشك پاره پاره ي خالي
خامه عطش سوز گريه هاي فرات ست
خون "علي اصغر" حسين برات ست
! نازكي غنچه ي بهاره چقدرست
حنجره ي طفل شيرخواره چقدرست!
تاب تماشاي حلق پاره چقدرست ؟
شام غريبان و گاهواره ي اصغر
سر زده از نیزه ای ستاره اصغر...
general.info-qr | |
العنوان | ستاره اصغر |
المؤلف | علیرضا رجبعلیزاده کاشانی |
المشارکة فی | 1395/09/10 |
general.info-tags | #طریق_الحسین |
ألآراء