بسم اللّه

درد و دلهای زائر

‎27 Nov 2016
رباعی پیاده روی اربعین هرچند که زخمی شده این پا و کبود است برخیز مسافر عرق از چهره زدود است ای خوش به همان وعده ی دیدار من و تو آن وعده که در راه حرم زیر عمود است..... شعر پیاده روی اربعین از خاطره ها تا نشود گفته ندانی تکرار شب جمعه ی هر هفته ندانی توصیف ندارد بخدا حال من زار احوال کسی را که حرم رفته ندانی من مانده ام و خاطره ی دیدن یارم لبخند و کمی اشک شده رونق کارم دارا و ندار آمده با پای پیاده یک دهاتی خادم شده در کنار جاده وسعش بخدا بود فقط جرعه ی آبی میداد همان را تو ببین ساده ساده آن آب گوارا بخدا بود گهربار با تبسمی عافیه گو و هله زوار لبیک حسین زنگ دوباره ی سفر بود با شوق قدم زد هرآنکه خسته تر بود آنروز شروع عاشقانه زحسین داشت هرکس به لبش زیارتی ورد سحر بود در اوج شلوغی و در آن دور و حوالی جای همه بود و مادرم جای تو خالی یک موکب زیبا که شده بنام قاسم آذین شده با پرچم سرخ وسبز قائم آن جوان رعنا که شده خادم زوار از جبهه ی جنگ آمده اینجا ابوهاشم میگفت دلیر و بطل جبهه شیران یک چایی کم رنگ برا زائر ایران هنگامه ی اثبات حدیث عاشقی بود دلها به روی موج حسینی قایقی بود باید برسم همره همرهان که رفتند تا عمود وعده کمتر از دقایقی بود شاعر شدنم پای ستون آخرین بود مجنون شدنم ظهر به وقت اربعین بود غزل اربعین برو به سمت بیابان منم به سمتِ خیابان تو میرسی به خیابان و میرسم به بیابان منم که گم شده ام بین کوچه ای بن بست تویی که میرسی آخر به کوچه باران تو میروی که رها تر شوی از آزادی منم قدم زده آهسته سمت این زندان برو به سوی غزل های ناب مهمانی نمان کنار هجا های خارج از دیوان بزن به قصد رسیدن به گوشهای عراق طنین غم زده ام از حجاز در ایران برو نه از ره مهران بیا شلمچه برو که گم کنی دل من لابه لای نخلستان منم که مانده به ایام خشک بی مهری تویی که میروی پاییزی همچنان آبان برو رفیق شفیقم خدا نگه دارت برو منم بنویسم غزل غزل پایان....
معلومات الاثر
general.info-qr
العنواندرد و دلهای زائر
المؤلفدانیال شلیبی
المشارکة فی1395/09/07
general.info-tags #طریق_الحسین #پیاده_روی_اربعین #اربعین_95 حواشی_جذاب_اربعین_حسینی

ألآراء