قرن ما قرن بهم ریختن باورهاست....
20 Jan 2016
داغ نه!زخم عمیق است جگر میخواهد
بار وقتی که زیاد است کمر میخواهد....
کوه درد است اگر شانه ی سنگین داریم
گرچه لبخند به لب...صورت غمگین داریم
ما مگر چشم به در دوخته را میفهمیم؟!
معنی پیرهن سوخته را میفهمیم؟؟
گرچه در ظاهر ازین عشق فراوان گفتیم
وقت اندوه فقط یاد شما می افتیم...!
کربلا قصه ی زنجیر به سر کوبیدن
شیشه ی خردشده بین کمر کوبیدن
کربلا قصه ی این مغلطه بازی ها نیست
هدف حضرتمان سفسطه بازی ها نیست....
ما به والله ازین داغ دل آزار تریم
از همه طایفه ی کوفه ستمکارتریم
کوفه میخواست فراموش کند جان دارد
در خودش قدر جهان غیر مسلمان دارد
کوفه میخواست فراموش کند عهدش را
باید این مرتبه خاموش کند عهدش را...
ما که با دشمن خود مثل برادر خوبیم
و فقط یار خودی را به زمین میکوبیم....
یار جانی که نداریم....و دشمن بسیار
آه هفتاد و دو خوب است...دریغ از یک یار...
کاش هرگز شرفش را احدی تف نکند
دست بیگانه به ما سیب تعارف نکند
قلب او کهنه شراب است سبویش زخمیست
هرکه از عشق نوشته ست گلویش زخمیست
کاش پهلوی زنی غم زده بر در نخورد
آی مردم!به شعور احدی برنخورد
هرکه از عشق نوشت انگ به دینش نزنیم
هرکه حق گفت محق است زمینش نزنیم
قرن ما قرن بهم ریختن باور هاست
عصر در خاک به خون خفتن جنگاور هاست
عصر ما عصر فریب است...و جنگ آلودیم
عشق مفهوم ندارد که تفنگ آلودیم...
ما مگر اسب به تن تاختنش را دیدیم؟!
با هیاهوی زمان ساختنش را دیدیم؟!
بر سر نیزه به حرف آمده ای وای به ما
بعد باران که نه!برف آمده ای وای به ما....
ما لب خشک ترک خورده ندیدیم هنوز
کودک خسته ی آزره ندیدیم هنوز....
آی ای جهل ببین عقل فراموش شده!
این چراغیست که با دست تو خاموش شده...
آنکه در چشم ترش خیمه فقط سوخته بود
"دوش می آمد و رخساره برافروخته بود"
نگذاریم که این عشق زمین گیر شود
نگذاریم که درد اینهمه تکثیر شود...!
آه دریای دل آشفته ی شفاف تویی
حضرت عشق تویی آینه ی صاف تویی
آه ای آینه شرمنده که اینقدر بدیم
ما فقط کینه و نفرین و ریا را بلدیم....
چه کسی گفت به ما تشنه لبانید شما؟!
تشنه ماییم که دریای جهانید شما!
نیزه ها پیش تو تسلیم شدند ای خورشید
و چه سر ها به تو تقدیم شدند ای خورشید
تشنه ماییم که در دست،تو دریا داری
"هرچه خوبان همه دارند تو یکجا داری"
کاش باران بزند تشنه تر از لوت شدیم
ما جوانیم نبینید که فرتوت شدیم!!
قسمت این بود ازین طایفه دلخون باشی
"هیچ خوش دل نپسندد که تو محزون باشی"
ما که در دایره ی بسته ی جهلیم همه
و خدا خواست تو از دایره بیرون باشی....
"در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی"
آرزو کبیری نیا
general.info-qr | |
العنوان | قرن ما قرن بهم ریختن باورهاست.... |
المؤلف | آرزو کبیری نیا |
المشارکة فی | 1394/10/30 |
general.info-tags |
ألآراء