شکسته قامت دنیا، جهان را پیر می‌بینی

به زینب چشم می‌ دوزی، مَهی دلگیر می‌بینی

 

مصیبت‌های دنیا در دلت جاری‌ست یا مولا!

جهان را از جهان بودن بدین‌سان سیر می‌بینی

 

علی را تشنه، غرقِ خون، رها در آسمان عشق

و شب را در اسارت، روز را زنجیر می‌بینی

 

علمدارِ حسینِ فاطمه(ص) افتاده است از پا

خدا را در میان نیزه و شمشیر می‌بینی

 

سپس خون خدا را شاهدی، پاشیده بر صحرا

سپس چشمان دریا را میان تیر می‌بینی

 

علی اکبر آن معنای آزادی که می‎آید

چه رازی داری از جدت که بی‌تفسیر می‌بینی

 

علی اصغر آن مولای مظلومان هر عالم

نشسته پیش چشمانت بدون شیر می‌بینی

 

علی اصغر آن خون خدا در جان او جاری

شهادت تشنه اش گردیده بی‎تاخیر می‌بینی...

 

حسین آن سرور آزادگان را، ظهر عاشورا

که زیر پای او می شد جهان تکثیر... می‌بینی

 

به کوفه می رسی در کوفه، ای وای از دل زهرا(ص)

تمام خلق را سرگرم در تکفیر می‌بینی

 

روایت های عاشورا چه خونها در دلت کرده

چه ها در صورت فردای این تعبیر می‌بینی

 

تو باران خوانده‌ای بر قلبهای مردم عاشق

تو  رحمت بوده‌ای ای ماه با تقدیر می‌بینی؟

 

روایت کن که دنیا تا ابد لب تشنه خواهد بود

خدا می گرید، عاشوراست در تصویر می‌بینی