بسم اللّه

زیارت ِ مقبول

‎5 Jan 2016

1

-"....من ؟ نه بابا ، باور کن شبیه من بوده فقط ! ولی از هرکسی که میخوای بپرس اون چند روز من حسابی درگیر بودم و قسمت نشد ، ولی دم شما گرم که یاد من هم بودید...."

***
2

-"حاج اقا ! جانِ من بهش نگو ،  من خودم به کار ها میرسم ، چیزی نشده که یکی دو روز استراحت کنم خودم بلند میشم .پرستار نمی خوام که،  خودت شاهد بودی که چقدر برا رفتنش این در و اون در زد ، حالا که جور شده بزار بره."

***
3

-"بابا ی من  ! اخه الان باید بگه که نمیتونه پیش مامان بمونه؟ کجا پاشده رفته ؟ همه تون وضیعت منو میدونید که! من حرفی ندارم. اخه چرا اینجوری میشه !! "

****
4

-"حاج خانم  ،شما خودت جای من باش ، حمید هم که رفت ماموریت ،اگه تونستم مرخصی بگیرم میمونم پیشت ، ولی اگه نشد کاری نمیشه کرد ، حالا دوستای پیمان که رفتن ، ایشالا سال دیگه با دوستاش میره".
***
5

-"ببین اقا پیمان من به عنوان یه داداش کوچیکتر میگم، میخوای بری که چی بشه ، ثواب میخوای ؟ میخوای ادم بشی؟ هیچ کدوم از این ها با سفر معصیت همراه نمیشه ! خدا خواسته امسال پیش مادر باشی"
****
6
"پیمان جان میخوای کانال عوض کنی؟ همه کنال ها پیاده روی داره نشون میده ؟ یا نه مامان جون برو بیرون پیش دوستات یه دور بزن،حالت عوض بشه یا..یا ... هیچی اصلا....اشکاتو پاک کن و منم دعا کن ! "


معلومات الاثر
general.info-qr
العنوانزیارت ِ مقبول
المؤلفحسین پاجانی
المشارکة فی1394/10/15
general.info-tags

ألآراء