تو ذبح عظیم حسینی علی جان
29 Dec 2015
تو ذبح عظیم حسینی علی جان
علی جان نگاهم کن ای ماه رویم به این سرو قامت شگفتا چه گویم؟!
علی جان نگاهت نگاه پیمبر صدای تو چون صوت قرآن حیدر
تو را می فرستم به غوغای میدان به خونخواهی پاکبازان دوران
میان حریفان خونخوار صحرا تو را می سپارم به دستان زهرا
میان چکاچاک شمشیر و خنجر گل هاشمی مانده بی یار و یاور
چه بینم علی جان؟ تو را سروری بود به پیشانی ات نور پیغمبری بود
دلم غیر تو گفتگو با که می کرد؟ هوای رسول خدا را که می کرد
علی جان دلم خون و چشمانم ابر است ولیکن مخور غم پدر کوه صبر است
تنت غرق در خون به دیدارم آیی به این خیمه گاه عزادارم آیی
عبای من و پیکرت وه چه زیباست! تنت لای این جامه در دست لیلاست
چه لیلا که سر در گریبان کشیده به بالین تو همچو مجنون رسیده
نوازش کند گیسوی اکبرش را به مویه بگوید گل پرپرش را
برو سوی هفتاد و دو نور یزدان تو ذبح عظیم حسینی علی جان
general.info-qr | |
العنوان | تو ذبح عظیم حسینی علی جان |
المؤلف | محسن وظیفه پشتکوه |
المشارکة فی | 1394/10/08 |
general.info-tags |
ألآراء