بسم اللّه

به شوق فردا

‎29 Dec 2015

به نام او

 

به شوق فردا، ساعت 9 شب به رختخواب می روم و با خود می گویم :" هر چه می خواهی استراحت کن که پیاده روی زیارت امام حسین (ع) خستگی و کسالت نمی شناسد." . خیلی طول می کشد که به خواب بروم. در خواب در میان جمعیت هروله کنان حرکت می کردم و از این و آن سراغ "مهدی فاطمه "عج" را می گرفتم : " مهدی فاطمه را ندیدید؟ قرار بود امروز جلودارمان باشد...." و همه سری تکان می دهند مبنی بر ندیدنش. در حال جستجوی گمشده ام هستم که با صدای زنگ گوشی همراهم بیدار می شوم . حوالی 7 صبح از خانه خارج می شوم و به سمت میدان امام حسین(ع) حرکت می کنم. باران می بارد و بعضی از معابر دچار آب گرفتگی شده اند. به ناچار از میان آب ها عبور می کنم و خودم را به میدان می رسانم. بعد از صرف یک صبحانه گرم و خواندن زیارت اربعین، لبیک یا حسین گویان راهی می شویم. هر چند قدمی که بر می دارم در دل نیت می کنم ... به نیت امام و شهدا...به نیت همه آنهایی که نتوانستند امروز اینجا باشند ولی دلشان اینجاست... به نیت دوستان و همه کسانی که التماس دعا گفته اند. در میدان شهدا کمی استراحت می کنم و منتظر می مانم تا یکی از دوستانم به من ملحق شود. از این به بعد مسیر را دو نفری طی می کنیم، زیر یک چتر و زیر لب زیارت عاشورا می خوانیم با صد لعن و صد سلامش. حوالی میدان شوش، مردی دستمال سبز بر سرش بسته، روی زمین نشسته و یک سینی بزرگ خرما که با ارده و کنجد تزیین شده را روی سرش نگهداشته تا خاضعانه از زائران امام حسین (ع) پذیرایی کرده باشد. چقدر حس کربلا دارد این خرما...

باران همچنان می بارد. انگار آسمان هم بغض هایش را برای اربعین حسین (ع) نگه داشته.. شاید او هم دوست داشت امروز کربلا باشد و بر حرم حسین (ع) ببارد اما او هم جامانده .

کمی جلوتر، بوی اسپند همه جا را پر کرده و موکب ها، زائران را به استراحت، صرف چای و غذای گرم دعوت می کنند. بعد از کمی استراحت دوباره راهی می شویم. همه مسیر حال و هوای کربلا دارد و این حال و هوای خوب را از طرفی مدیون بوی اسپند و صدای نوحه موکب هاست و از طرفی اسم کوچه ها و خیابانها و میدان هاست ..چرا که مسیر از میدان "امام حسین (ع)" آغاز می شود، در ادامه به میدان "شهدا" می رسد و مقدار زیادی از مسیر از خیابان "فدائیان اسلام" می گذرد و این یعنی همانگونه که امام حسین و شهدا فدائی اسلام بودند، امروز ما هم در مسیر آن ها گام بر می داریم و پیرو راهشان می شویم. با این افکار چای می نوشم و حلاوت چای مرا به یاد این شعر می اندازد: "به یاد چایی شیرین کربلایی ها ، لبم حلاوت احلی من العسل دارد".

والسلام

پاییز 94

 


معلومات الاثر
general.info-qr
العنوانبه شوق فردا
المؤلفمهناز کیانی نژاد
المشارکة فی1394/10/08
general.info-tags

ألآراء