وداع
28 Dec 2015
« وداع »
نمی گنجد چنین افسانه ای در باور زینب
نیفتد سایه ی عباس یک شب بر سر زینب
بگو برگردد از این راه ، هرکس فکر بد دارد
گرفته اذن میدان از ولی ، جنگاور زینب
بگو تقویم شمسی بر مدار ماه برگردد
طلوع بهتری دارد یل مه پیکر زینب
چه خواهد گفت زینب پاسخ تکبیر لشگر را
بیفتد چشم دشمن بر وداع آخر زینب
نمی افتاد اگر دست از تن عباس ممکن بود
بیفتد سایه ی دست کسی بر معجر زینب ؟
به خاک افتادن شمشاد قدان کم مصیبت داشت
به خاک افتاد شهباز جوان بی پر زینب
به خاک افتادن عباس داغ دیگری دارد
که وا عباس گو آمد به مقتل مادر زینب
معلومات الاثر
general.info-qr | |
العنوان | وداع |
المؤلف | مجتبی صفدری تمرین |
المشارکة فی | 1394/10/07 |
general.info-tags |
ألآراء