بسم اللّه

لطف بی کران حسین

‎27 Dec 2015

لطف بي كران حسين

چقدر مانده به دريا، به آستان حسين

پر از طراوت عشق است آسمان حسين

بگو كه نام مرا دل شكسته بنويسند

بگو ! كه مي رسد از راه كاروان حسين

هميشه دل نگرانم مباد خط بخورد

شناسنامه ام از نام دوستان حسين

هنوز حسرت آن روز در دلم جاريست

به كربلا نرسيديم در زمان حسين

مرور كرده ام اين قصه را هزاران بار

نمي شود، به خدا، كهنه داستان حسين

به جستجوي چه هستي از آفتاب بپرس

كه هست در همه جاي جهان، نشان حسين

ميان سيطره ي بغض ها چه مي كرديم !؟

اگر نبود مرا لطف بي كران حسين

به كوفه دل نسپاريد! فرق ها دارد،

جهان مردم اين شهر با جهان حسين

به چشم مي خورد از دور بعد چندين قرن

به روي نعش برادر قد كمان حسين

هنوز مي وزد احساس شرم از هر رود

قصيده اي نسرود ند نذر جان حسين

نداشتم به جز اين بيت ها ره آوردي

كه پيش كش كنم آن را به آستان حسين

بهار بود، كه يك شب به خواب مي ديدم

به كربلا، شده ام باز ميهمان حسين!

 


معلومات الاثر
general.info-qr
العنوانلطف بی کران حسین
المؤلفخدابخش صفادلی
المشارکة فی1394/10/06
general.info-tags

ألآراء