بسم اللّه

سوغاتی نجف تا کربلا

‎20 Dec 2015

سلام حرم سلام آقا من اومدم از راه دور

ببین چقدر خسته شدم فدا سرت نبوده زور

 

چقدر عاشق زیاده و همه با پای پیاده

پیر و جوون، شاه و گدا اینجا که فرقی نداره

 

همه دارن میان آقا، یه بچه توی گهواره

سه ساله ای با پدرش، یه مادری با شیر خواره

 

چقدر مسیر طولانیه، رمق ندارن بچه ها

چی کشیده یه کاروون، همراهشون نبود بابا

 

تشنگی و گرسنگی تو این راه معنا نداره

زائر مَبیت بفرمایید، نوکر رو چشما جا داره

 

نیابتاً به نیت امام رضا و رفقا

به یاد اشک مادر و به حال غبطه بابا

 

آی رفقا کرب و بلا جای شما خالی بودش

با سلامای اربعین هیاتمون حرم شدش

 

 

سلام حرم سلام آقا، هیات کجا اینجا کجا؟

حسین کجا و من کجا، من اومدم کرب و بلا؟!

 

سلام حرم سلام وفا، علمدار کرب و بلا

شما یادم بده آقا، چطور ادب کنم حالا؟

 

دیگه راحت شدم الآن، حالم خوبه شکر خدا

کجا رو داریم که بریم، نعم الأمیر حسین آقا

 

خونه حرم، منم غلام، حسین آقا، حسین بابا

نعم الأمیر، نعم النصیر، خدا رو شکر، شکر خدا

 

روضه نیاز نیست بخونیم، نگاه بکن به خیمه گاه

گریه کنید حسینیا زینب رسید به قتلگاه

 

 

عَلَم رسید زینب رسید حسین رسید حیدر اومد

کاروونش اسیر نبود، سردار رسید لشگر اومد

 

علمداره سپهداره، عمود خیمه حسین

حسین آیینه علی، زینب خلاصه حسین

 

یادش بخیر داداش حسین، چه روزای خوبی گذشت

مدینه و کوفه و شام، چه روزای سختی گذشت

 

تسکین دردام تو بودی، کم می آوردم تو بودی

تو شرط زندگیم بودی، پدر نداشتم تو بودی

 

ببخش اگه دیر رسیدم، صاحب عزات اسیر بودش

داغ تو سنگینه حسین، خواهرت خیلی پیر شدش

 

تا تشت و بزم شامیا همسفر سرت شدم

هم سپر و هم پدر و دلدار دخترت شدم

 

سه ساله موندش توی شام تا عَلَمِت بر پا باشه

یه کاری کردیم توی شام تا دشمنت رسوا بشه

 

گفتم به شامیا که تا، خرابه رو آباد کنن

سفارشی از سه ساله مهمون نوازی بکنن

 

 

خاکتو می برم پیش، قبر پیمبر خدا

میگم که از شماست داداش، سوغاتی کرب و بلا

 

میگم همون که یه روزی جاش روی سینه تو بود

کرب و بلا رو خاک چیدن، همون که میوه تو بود

 

رباب دیگه مضطر آب، نیست که به اصغر برسه

میگه علی جاش راحته، بابا به بَچَّش می رسه

 

زندگی بدون تو دیگه چه معنی ای میده

قبر و مزارت داداشی، عطر خوب سیبی میده

 

دنیایی که حسینو کُشت، زندگی کردن نداره

دنیای من فقط تویی، دنیا که دیدن نداره

 

بعد تو چند ماهی به زور، این نفسا بالا میاد

ایشالا زینب تو هم، پیشت همین روزا میاد

 

 

توو کربلا تا گم نشی، پیدا نمیشی آی رفیق

بی معرفت گریه کنی، شیدا نمیشی آی رفیق

 

امام حسین کَلب نمی خواد، هر چند اینم لیاقته

رضایت مادره که، برای ما سعادته

 

نگاه بکن به کربلا، زندگی کن کربلایی

هر روز تو حسینی شد؟ اون وقته که مبتلایی

 

تو اسیر بلا شدی؟! اسیر و مبتلات منم

"اشک" اسیر شماست آقا، تشنه کربلات منم

 

حسینیا گم نمیشن، ستاره ان تو آسمون

ثابت قدم فدا بشیم، انا علیه راجعون

 

صفر_اربعین94


معلومات الاثر
general.info-qr
العنوانسوغاتی نجف تا کربلا
المؤلفحسین جمالی
المشارکة فی1394/09/29
general.info-tags

ألآراء

نوروزی (1394/10/12) نیابتاً به نیت امام رضا و رفقا
به یاد اشک مادر و به حال غبطه بابا

یادش بخیر
امیرحسین (1394/10/11) مثل همیشه خوب حاج حسین عزیز