بسم اللّه

خورشید غم

‎18 Jan 2017

باز خورشید غم، شرار درون

موج غمهای سرگشوده به خون

درد دل های خفته در دل مشک

شرمساری آب و ناله ی اشک

سایه ها با ستارگان درگیر

دست حق و خیانت شمشیر

گرگ زخمی امان نمی خواهد

شرم ساری زبان نمی خواهد

روزگاری حقیر عزت نور

در خمِ دشنه ی زمین محصور

سروها چون بهار دل داده

در تکاپوی عشق افتاده

داغ صد لاله را چون نوشیدند

در کمین گاه عشق جوشیدند

بال بر بازوی عطش بستند

با هیاهوی عشق پیوستند

بوسه بر دست بی وفا گر آب

سوی طفلان تشنه ی بی آب

مشک بر دست می زند فریاد

می رود سوی لحظه های میعاد

یاس از مشک ، غم خودش می خورد

مشک آب از برای طفلان برد

اشک نی بود و تازیانه ی غم

خون خورشید زخم بی مرهم

این صدای شقایقی زخمی است

آه ، سقای کودکانم نیست

رسم عشق است بی نشانه روی؟

خون دل خورده عاشقانه روی؟

چون کمان کرکس زمانه گرفت

قلب خورشید را نشانه گرفت

یک سبد پر ز لاله ی پرپر

عالمی عاشقانه بی سرور

پیکری گشته چارپاره ز چاک

واندر آن خیمه کودکی غمناک

چشم می دوخت آن ستاره به در

آه از هجر دختری ز پدر

باز چون بوی سیب می آید

تک سواری غریب می آید

می برد آن ستاره تنها

تا نگیرد بهانه بابا...


معلومات الاثر
general.info-qr
العنوانخورشید غم
المؤلفشهلا رعیت پیشه
المشارکة فی1395/10/29
general.info-tags #طریق_الحسین

ألآراء