بسم اللّه
23 Apr 2024
general.type-literature
مسیر عاشقی بسم الله الرحمن الرحیم اينجا نجف،تازه اول راه است ؛ البته براي تو که توانت همين هشتاد کيلومتر است نه... میخانه کربلا      تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود  ... دجله های خون - صبح امید دجله های خون  خون گرم توست جاری در رگ سرد زمان  بانگ هل من ناصرت پیچیده در گوش جهان  می... اسیر الکربات اَسیرِ الْکُرُباتِ #خواهرم تكيه گاه بارانها اي تماماٌ سكوت و بعدش #درد اي تماماٌ غروب و ديگر هيچ بر من... چند رباعی چند چارانه بمناسبت ماه محرم سردند، اگر چه در درون تب دارند شاعرهایی که دائماً بیمارند شاعر تو نگو بگو... طریق الحسین علیه السلام حتی اگر غریبه ، اگر آشنا ، ببخش آقا به حق حضرت زهرا بیا ببخش یک عمر زیر خیمه فقط... کربلانامه حسین آن سرو بی سر سرور ماست و سر مستی ما عشق آقاست عبادت نی فقط صوم و صلات است... اینها همه زیباست زمان سخن از قحطی آب و سخن از طفل رباب و سخن از قلب کباب و پدری در تب و... فرج فردا ما گریه کنان پسر زهراییم/ هر چند که قطره ایم در دریاییم/ ما شور حسینی همه در سر داریم/ با... خیمه عزا دل   سیاه    من   و   خیمه ی سیاه عزا / خودش نشانه ی عشق است بین ما و شما/ بضاعت من... شورشیرین به یاد پیاده روی ناب اربعین...   اهلِ ادَب میسازَد عشقَش بی ادَب هارا اینجا تَماشا کُن شُکوهِ تاب و... از قطره تا دریا ترانه ی عشق..     قدم بردار و راهی شو بزار تو کوله دنیاتو بیا ای قطره پیدا کن از... هلابیکم... ما قدرت پرواز هم داریم هرچند درگیر زمین هستیم پای پیاده عشق می چسبد چشم انتظار اربعین هستیم مارا نمک... خاطرات کودکی دوستان که جای خود حتّی به فکر دشمن است کمترین لطفش به دشمن دادنِ پیراهن است از همان شب که... مشق نوكرى شعر١ #پياده_روى_اربعين_حسينى   عاشق اگر به شوق تو پرواز مى كند احساس خويش را به تو ابراز مى كند مُهرِ... دستم را بگیر چند سالی بود که می اومدم . تمام تلاشم این بود که هر شب لاقل به سخنرانی برسم.بعضی وقت ها می... در جستجوی حقیقت من جوان بودم و دنبال خدا می گشتم در پی حق و حقیقت بخدا می‌گشتم در مسیری که خدا جاذبه... انتظار (1) نشد پایان، به جز چشم انتظاری  غم گلدان، به جز چشم انتظاری  برایت هیچ کاری ما نکردیم  من و... درس ها و عبرت هاي عاشورا بی شمار است عبرت های عاشورا بی شمار است حجت الاسلام محمد ادریسی: عبرت‌ها در پشت پدیده‌ها و حادثه‌ها کمین کرده‌اند تا آدمی... رباعی های پیاده   ایوان طلا نشست تنها گره زد یا دست به آه و ناله زد یا گره زد می خواست که...